روزی که عزیز دلش را راهی می کرد میدانست که دیگر هیچ گاه نمی تواند دستان گرمش را در
دست بگیرد...او میدانست که نگاه معصوم او را نخواهد دید و ایمان داشت که بار دیگر گرمای بدنش را
لمس نخواهد کرد!!!تنها و خسته بر روی صخره ای بزرگ بر روی ساحل دریا نشسته بود و
به نافرجامی سرنوشت خویش می گریست..او با خون دل با دریا حرف می زد و
درد درونش را تخلیه می کرد.آه می کشید و با نجوا می گفت:
عشق پاکم سالیان سال در انتظارت نشستم،به امید روزی که
درهای ناامیدی باز شود و بار دیگر تو با آمدنت به روح خسته و مریض من بدمی و بر زخم درونم
مرهم گذاری!!!عزیزم بیا و درد کشنده انتظار را التیام بخش!!محبوبم دوری از تو سخت است و
ملال آور.بی تو گل ها بی رنگ و بو،آسمان خالی از ستاره است!!دریا آرام و بی موج،
زندگی بی روح است.آیا می توان آسمان را بدون ستاره های زیبا که
هرکدام سعی در روشن کردن پهنه تاریک آسمان دارند،تصور کرد؟
آیا می توان قبول کرد که دنیای بی کران همیشه بی موج و آرام باشد؟
آیا می شود زندگی بی روح را ادامه داد؟نه هرگز عزیزم!!!
من دیگر تاب و توان دوری از تو را ندارم،نازنینم!!
بدان که همیشه منتظر دیدارت بوده و هستم و بدان که
تمام لحظات زندگی حتی یک دم از من جدا نبودی و با من بودی و با من
زندگی کردی!!تو ظاهرا رفتی و من دردمند را تنها گذاشتی ولی وجودت و عشقت
مرا سر پا نگه داشت و دلیل بودنم شد!!
ای شمع وجودم،من همچون پروانه ای عاشق در پای تو خواهم سوخت
همانطور که پروانه خود را فدای شمع می کند،خود را به
شعله های سوزان شمع میزند!!ولی
درد سوختن را حس نمی کند!!
هدف فقط نزدیک شدن به شمع است!!
او می خواهد با عشق خود بیامیزد و با او بمیرد!!
تورا به تمام مقدسات عالم سوگند که برگرد! و مرا از این
چشم انتظاری در آر.راضی نشو که این دیده بر هم رود در حالیکه
آرزوی دیدار تورا می کشد.بیاد آر روزهای بهاری را که با هم در زیر درختان پر شکوفه
قدم میزدیم و بیاد آر ایام زیبایی را که باهم در زیر باران می دویدیم و هر از
دیدن یکدیگر در لباسهای خیس غرق در شادی و خنده می شدیم..
آیا می توان باور کرد که تو تمام همه خاطرات قشنگ گذشته را
فراموش کرده باشی؟و آیا باید بر جبر زمانه گردن نهم؟
که هرگز تورا نخواهم دید؟؟؟؟
نه!!ای امید زندگی من!!میدانم که تو هم
در گوشه ای از همین دنیا منتظر معجزه ای هستی
تا باز به هم برسیم و باهم زندگی کنیم،عزیزم!!!
صبر کن!!روزگار فراق به سر خواهد آمد...
من و تو به هم خواهیم رسید و دنیا را
در شادیمان غرق خواهیم کرد..
دوستت دارم تا وقتی روحم
وجود دارد!!نازنینم!!
*******
پ.ن:ممکنه دوستایی که از وبلاگ قبلیم با من بودند بگن که تکراریه!!شما به بزرگی خودتون ببخشید
آخه این متن رو خیلی دوست دارم...
********
مهربونا انشاالله که نماز روزه هاتون مورد قبول درگاه حق واقع بشه
مارم فراموش نکنین....
*******
در پناه خالق نیلوفرها شکیبا بمانید!!